دوستان عزیز ممکنه یه مدت نباشم
شاید تا بعد از سال نو
البته تو این مدت حتما بهتون سر میزنم
ولى فعلا در خودم انگیزه اى نمیبینم که اپ کنم
ببخشید که نشد یه مدت بهتون سر بزنم
دوستون دارم، قربون همتون

بى اعصاب

خدایا منُ از دست ادماى پَلَشت و تنبل و راحت طلب و اعصاب خوردکن و ...
 کلا تو این مایه ها مصون بدار، پلیز
واقعا کارى کن به پُست من نخورن، اصلا حوصله شونو ندارم
یا حداقل اگه به پستم میخورن ى اعصاب پولادین عنایت کن
دیــــــــــــــــــــــــگه کم اوردم

بهترین برند؟!

بفرماییــــــــــــــــــــد ادامه مطلب

ادامه نوشته

خرج اضافی


ادامه نوشته

لطفا...

دوستانى که قبلا رمزشونُ دادن لطفا دوباره لطف کنید و رمزاتونُ بفرستید
همه رمزاتون پاک شده :((

رستوران

در رستوران

ـ چه جالب، تا حالا فکر میکردم گوجه کبابى دوست ندارى!
ـ اِ، چرا همچین فکرى کردى؟!
ـ اخه همیشه گوجه هات دست نخورده میموند
ـ اهان، واسه اینکه حال ندارم پوستشُ ازش جدا کنم
ـ واااااااى، تا این حد؟ :/
ـ من تنبل نیستما :)
ـ اره کاملا مشخصه :|

کمبود سوژه

این عروس ما هم که رفته سر کار
فعلا هم دُم به تله بده نیست که نیست
چون کمتر میبینمش

دلتنگ!

ـ یه دفه دلم برات تنگ شد، باورت نمیشه چقد دوست دارم ببینمت
ـ خب ى سر بیا اینجا، منم دوست دارم ببینمت
ـ نه ى وقت دیگه میام
ـ :|

 
یعنى هلاکِ اون دلتنگیتم

ازدواج دوستان


وقتى دوستان من  قراره ازدواج کنن;
ـ الو
ـ سلام
ـ سلام
 ـ چطورى؟ چه خبر؟ ازدواج نکردى؟
ـ نع، از تو چه خبر؟ چیکار میکنى؟
ـ راستش هفته دیگه عقدمه...
- ااااااااا مبارک باشه

ولى من دیگه دستشونو خوندم

ـ الو
ـ سلام
ـ سلام چطورى؟
ـ چه خبر؟ ازدواج نکردى؟!
ـ چیه؟ تو قراره ازدواج کنى؟ :|
ـ اخر هفته نامزدیمه...
ـ زنگ زدى همینو بگى؟ دیگه چه خبر؟

یک خواهرشوهر بدجنس

عروس ما یه دوست داره به نام صنم که بیشتر مواقع با هم میرن بیرون، تو این بین 2-3 باری هم با ماشین دوستش رفتن بیرون و کاراشونُ انجام دادن...

ادامه نوشته