امیدوارم که همگی شما عزیزانم خوب و خوش باشید و این روزهای قشنگ پاییزی رو با خوبی و خوشی سپری کنید.
وای وای اینجا عجب گرد و خاکی گرفته واقعا نمیدونم از کحا شروع کنم ولی سعی میکنم مختصر و مفید علت غیبت طولانیم رو براتون بگم دوقلوهای ما جدیدا با ثبت خاطراتشون توی دنیای مجازی مخالفند پارسا و پوریا یهویی بزرگ شدند، کاملا از لحاظ خلق و خو تغییر کردند و از اون دوران بچگی در اومدند و حسابی آقا شدند صداشون عوض شده و دیگه مثل مردها حرف میزنند و اصلا از اون صدای کودکی خبری نیست ،به ظاهرشون خیلی اهمیت میدند مخصوصا لباسهاشون هنوز دوست دارند مثل همدیگه لباس بپوشند و با هم ست باشند،دیگه مدل موهاشونو خودشون انتخاب میکنند و عاشق تیپ زدن هستند و یه چیز خیلی خوب که به فکر پوستشون هم هستند، بیشتر اوقات بعد از خوندن درسهاشون دوست دارتد توی خونه باشند و کمتر با ما بیرون میاند همچنان عاشق فوتبالند و تمام بازیهای فوتبال رو دنبال میکنند،خلاصه اینکه پسرای ما حسابی مرد شدند.
چهارشنبه ای که گذشت تولد دوقلو ها بود و ما مثل هر سال یک جشن چهارنفری گرفتیم و البته نا گفته نمونه که مثل سالهای گذشته مامانم و بابا و خواهرهای عزیزم بیادشون بودند و از راه دور هدیه های تولدشون رو فرستادند دست همگی درد نکنه خیلی زحمت کشیدید و منو حسابی شرمنده کردید .
پارسا و پوریای گلم ورق خوردن فصلی دیگر از زندگیتون رو تبریک میگم تمام دارایی من قلبی ست که برای شما می تپد آنرا تقدیم وجود نازنین شما میکنم
دوستان عزیزم
از این به بعد سعی میکنم زود به زود به اینجا سر بزنم آخه علاوه بر ثبت خاطرات بچه ها از طریق این خونه ی مجازی دوستای عزیزی پیدا کردم دوستای که واقعا برام با ارزش و عزیز هستند و به خاطر همین دلم نمیاد وبلاگم رو ببندم.دوستون دارم و مواظب خودتون باشید
پ.ن در پست های بعدی حتما عکس های پارسا و پوریا رو میزارم