ترانه ی زندگی...

روزهای های تلخ و شیرین ترانه

ترانه ی زندگی...

روزهای های تلخ و شیرین ترانه

کاش...

کاش اذان ظهر ساعت 3 ظهر بود من با خیال راحت تا 3 میخوابیدم

میدونی چرا?

اخه  دیروقت خوابیدم از 5 صبح هم بیدارم الانم داره یواش یواش خوابم میبره،

از امشب که شوهی شیفته شبه و شبا تنهام رو کجای دلم بزارم خدایاااا

باور کنید سخته،،

جون عمه جانم سخته،،

یعنی این استرسا، تنهای ها، فکروخیالا تموم میشن?

فکر نکنم..

چونکه؛

درین دنیا کسی بی غم نباشد        اگر باشد  بنی ادم نباشد

هرچند هنوز شک دارم ادمم یا فرشته

سومین ضلع زندگی ما

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این چند رور

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.